حضرت آیت الله سبجانی در درس اخلاق طلاب گفتند: تا چهار كلمه یاد گرفتیم، فكر نكنیم كلید علوم در دست ماست. كلید علوم در دست خدا است. در دست انبیای الهی است. كمی خودمان را پایین تر بگیریم.
حضرت آیت الله سبحانی از مراجع عظام تقلید در درس اخلاق طلاب و خانواده های آنان كه در مؤسسه امام صادق(ع) پردیسان برگزار شد، گفتند: خدای متعال فرمودند «لا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَ لا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّ اللهَ لا یُحِبُّ كُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ» و هرگز به تكبّر و ناز از مردم (اهل نیاز) رخ متاب و در زمین با غرور و تبختر قدم بر مدار، كه خدا هرگز مردم متكبر خودستا را دوست نمیدارد.
ایشان ادامه دادند: بحث در مورد ریا بود. ریا مشتقاتی دارد قسمی از آن حب النفس و برتری طلبی بر دیگران و عُجب است. خدا روح انسانی را سرزمینی آفرید كه برای همه مسائل اعم از رذایل و فضائل قابلیت دارد. اگر تنها بر هركدام باشد جبر است و برای این كه انسان مختار باشد هر دو قابلیت به انسان داده شده است، چون كمال در اختیار است لذا برای هر دو صفت قابلیت دارد.
معظم له افزودند: خوشا به حال كسانی كه خودشان را از رذائل پاك كنند. یكی از رذائل تكبر است. تكبر از از باب افتعال به معنای قبول است، كانه انسان به حدی تنزل می كند كه این برتری طلبی و كبر را بالذات قبول و جزء خصصیه خودش كرده است. این حالت تكبر در ذات انسان ریشه كرده است.
حضرت آیت الله سبحانی ادامه دادند: انسان متكبر برای برتری و بزرگ طلبی دو نوع ظلم چون ظلم نفس و دیگران كرده است و ظلم است چون دیگران را تحقیر می كند. لقمان به فرزند خود نصیحت می كند، ای پسرم « لا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَ لا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً »، هرگز به تكبّر و ناز از مردم (اهل نیاز) رخ متاب و در زمین با غرور و تبختر قدم بر مدار،. «وَ لا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً موقع »راه رفتن متكبرانه راه نرو.
ایشان ادامه دادند: برای رهایی از این دو ظلم نیازمند استاد هستیم تا آرام آرام زمینه خلاصی از دو ظلم را فراهم كند و به ما تعلیم دهد. تكبر مراحلی دارد. گاهی تكبر در برابر خدا است.
أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذِی حَاجَّ إِبْرَاهِیمَ فِی رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّیَ الَّذِی یُحْیِی وَیُمِیتُ قَالَ أَنَا أُحْیِی وَأُمِیتُ قَالَ إِبْرَاهِیمُ فَإِنَّ اللَّهَ یَأْتِی بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِی كَفَرَ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ
آیا به آن كس (نمرود) ننگریسته ای كه با ابراهیم دربارۀ [وجود] پروردگارش [به این خاطر] كه خدا پادشاهی را به او داده بحث و جدل نمود؟ آنگاه كه ابراهیم [به او] گفت:پروردگار من، همان كسی است كه زنده میكند و میمیراند.[نمرود] گفت:من [نیز] زنده میكنم و میمیرانم.ابراهیم گفت :همانا خدا خورشید را از مشرق میآورد، تو [اگر میتوانی] آن را از مغرب بیاور .آنگاه آن كس (نمرود) كه كفر ورزیده بود، مبهوت ماند [و جوابی نداشت] و خدا هرگز گروه ستمكاران را هدایت نمیكند.
معظم له با اشاره به بیان معنای تكبر در این آیه، بیان داشتند: همه جوامع خدا را قبول داشتند ولی مدیریت خدا را قبول نداشتند. مدیریت را از خود می دانستند. بین الله و ربّ فرق می گذاشتنند. خدا را قبول داشتند ولی رب و مدیریت خدا را از آن خود می دانستند. أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ. ابراهیم(ع) گفتند مدیریت با خدا است ولی آنها گفتند، مدیریت با ماست. این همان تكبر است. تكبر سبب شده كه مدیریت را از خود بدانند. در اصل خالق مشكلی نداشتند ولی در كردگاری با خدا منازع داشتند. ابراهیم این مغالطه را متوجه شد.
حضرت آیت الله سبحانی گفتند: این انسان چه قدر بدبخت است كه هزارن بیماری به او هجوم بیاورد، بعد هم بگوید من رب عالم هستم و مدیریت از آن من است. این مشكل از كبر است. فرعون و نمرود و اینها ادعای كردگاری و ربوبیت می كردند. ربّ را در تربیت بكار می بریم. آنها هم ادعا می كردند« انا ربكم الاعلی». چه قدر باید انسان بدبخت باشد كه به این مرحله برسد. در مقابل انبیای عالم چنین افرادی بودند، این متكبران برای خود ربوبیت قائل بودند نه خالقیت، می گفتند آب و ابر، همه از آن ما است.
ایشان افزودند: مرتبه دوم از تكبر در برابر انبیای عالم و فرستادگان خدا است. می گفتتند، اگر تابع شعیب باشید، زیانكار هستید. در مقابلِ انبیای الهی، می گفتند شما بشری مانند ما هستید. این همان تكبر است. قرآن فرمود اینها چنین تكبری داشتند نمی توانند بپذیرند كه بشری از نظر قیافه مانند آنها باشد ولی از نظر كمال و مقام های آسمانی و عالم بالاتر و برتر باشد.
ایشان ادامه دادند: از دیگر موارد كبر در برابر علما و بزرگان است. قضیه را نقل كنم، پدر و پسری به مهمانی علی(ع)آمده بودند بعد غذا، حضرت بر روی دست پدر مهمان آب ریخت و آقازاده اش حسن، بر روی دست پسر مهمان آب ریخت و دستش را شست. این یعنی مقام جای خودش را دارد و این عمل و كار حضرت با وجود مقام امامت، نوعی تواضع است. مقام امامت از احترام به مهمان باز نمی دارد.
خاطره از مرحوم صاحب جواهر و شیح مرتضی انصاری
معظم له افزودند: آیتاللّه شیخ محمدحسن نجفی جواهری (1200 یا 1202- 1266ه.ق)، معروف به صاحب جواهر از فقهای نامآور شیعه در قرن سیزدهم هجری قمری بود. ایشان زعامت شیعه را در عراق داشت. احساس مرگ كرد و فكر كرد بعد خود، زعامت را به كسی بسپارد. همه علما را جمع كرد، متوجه شد در این جمع شیخ مرتضی نیست. دنبالش رفتند و ایشان هم در این جلسه نشست، مرحوم صاحب جواهر، شیخ را می شناخت و صاحب جواهر به خاطر علمیت شیخ، به عنوان مرجعیت انتخاب كرد و به او سفارش كردند كمی احتیاط را كم كنید، شیخ مرتضی احتیاطی بود. علی الظاهر شیخ مرتضی بعد از صحبت با صاحب جواهر زعامت شیعه را قبول كردند و بعد مردم دور شیخ مرتضی را گرفتند تا پاسخ فتواها را بگیرند، ولی شیخ مرتضی گفت، نه. من قبلا در نجف با یكی از علمای مازندران « شریف العلماء مازندرانی » هم بحث بودم، او از نظر علمی قوی تر از من بود. باید به او نامه بنویسم. یك ماهی طول كشید تا پاسخ نامه بیاید. در این نامه شیخ جریان را توضیح داد كه شما در بحث از من اعلم بودید. شریف العلما این نامه را جواب داد گفت آن زمان از نظر علمی از شما بالاتر بودم، اما الان این گونه نیست، من مدتی است در میان مردم آمدم و پاسخ گوی مراجعه آنها هستم، شما الان قوی تر از من هستید. این همان تواضع است، كسی را به عنوان مسئولیت انتخاب كنند ولی بگوید كسی دیگر از من قوی تر است.
خاطره از مرحوم آیت الله حجت(ره) در مورد احترام به آیت الله بروجردی(ره)
این مرجع تقلید گفتند: استاد ما مرحوم آیت الله حجت(ره) زمستان بود از كلاس درس خارج شد تا از كوچه پشتی حرم به منزل برود. مرحوم حضرت آیت الله بروجردی در همان زمان و ساعت به خانه مرحوم صدر رفته بود و می خواست برگردد. موقع برگشتن به همان كوچه ای پیچیدكه استاد ما وارد آن شد، استاد ما با این كه پیرمرد بود تا مرحوم حضرت آقای بروجردی را دید ایستاد و تا مرحوم بروجردی آمد عرض ادب و احترام كرد و از كوچه بیرون رفت.
ایشان ادامه دادند: این ها اساتید و بزرگان اخلاق ما بودند. بنابراین تا چهار كلمه یاد گرفتیم، فكر نكنیم كلید علوم در دست ماست. كلید علوم در دست خدا است. در دست انبیای الهی است. كمی خودمان را پایین تر بگیریم.
خاطره ای از بزرگی آیت الله بروجردی(ره)
حضرت آیت الله سبحانی گفتند: مرحوم حضرت آیت الله بروجردد(ره) بود. پیشكار استاد ما، مرحوم آیت الله حجت از آیت الله بروجردی(ره) گله كرد. استاد ما فرمود "فلانی ساكت". این كه این بزرگان هستند كه با اخلاق و منش خود می توانند تربیت كننده طلبه و در جامعه اثرگذار باشند.